تو نگاهت مرا دید
برق چشم سیاهت
از من و عشق پرسید
خواب بودی لب من
از لبت بوسه ها چید
همچو گل در بهاران
صورتت باز خندید
چون نگاهم نکردی
دل به خود سخت لرزید
زاینکه از من برنجی
این دلم باز ترسید
98/1/4
برچسب : نویسنده : 294892ms بازدید : 98
برچسب : نویسنده : 294892ms بازدید : 115
برچسب : نویسنده : 294892ms بازدید : 111
برچسب : نویسنده : 294892ms بازدید : 106
تو نگاهت مرا دید
برق چشم سیاهت
از من و عشق پرسید
خواب بودی لب من
از لبت بوسه ها چید
همچو گل در بهاران
صورتت باز خندید
چون نگاهم نکردی
دل به خود سخت لرزید
زاینکه از من برنجی
این دلم باز ترسید
98/1/4
یادداشت...برچسب : نویسنده : 294892ms بازدید : 113
برچسب : نویسنده : 294892ms بازدید : 144
از من نمی رنجی بگویم دوستت دارم
از تو نمی رنجم بگویی از تو بیزارم
آهسته پنهان می کنم اشکی که می ریزم
اما نخواه از من که دست از عشق بردارم
باشد! قبول اینکه به من گفتی که مجنونم
اما! نگو لطفا که پوسیده ست افکارم
گفتی نگاهت می کنم این کار خوبی نیست
من چشم می بندم نگو زشت است رفتارم
گفتی که من معتاد چشمت گشته ام دیری ست
آری! ولی بامن نکن تلخی که بیمارم
چیزی نمی گویم به تو بگذار بنشینم
ترکم نکن من ساکتم سردم بی آزارم
7دی97
یادداشت...برچسب : نویسنده : 294892ms بازدید : 117
باور نکن بهتان لب هایم
این شوکران خنده غمناک است
این روزهایی که من آرامم
شیرینیش از زهروتریاک است
دنیای دل تاریک و مهجور است
غم در وجودم دیو سفاک است
سوسوی شمعی نیست در شب ها
شب های من از روشنی پاک است
فریاد من در چاه نومیدی
پاسخ ندارد بلکه پژواک است
درد من تنها نباشد این
بس سینه ها از عشق اوچاک است
افتاده ام از پاو سر از غم
این غم چرا بی باک و چالاک است
از دست این دنیای بی رحمی
بس سروها افتاده بر خاک است
7دی97
یادداشت...برچسب : نویسنده : 294892ms بازدید : 102
خسته ام امروز چون دیروز
خواب را گم کرده چشمانم
گاهی اما می نویسم شعر
گاه گاهی شعر می خوانم
کاش می شد پیش من باشی
از نبودت سخت گریانم
شاد بودن رفته از یادم
کاش بودی من پشیمانم
تو نگفتی دوستت دارم
دوستم داری و می دانم
بی تو دردی سخت بی درمان
نازنین افتاده در جانم
پیش از این ها رفته دل از دست
سخت گشته کار آسانم
9دی97
یادداشت...برچسب : نویسنده : 294892ms بازدید : 119
ساده ام کن تاتوان داری
من جواب ساده می خواهم
راه را گاهی نشانم ده
هم مسیر جاده می خواهم
باغرورت می کنی خردم
من تورا افتاده می خواهم
دل که می گیرد ملالی نیست
مهرویک سجاده می خواهم
صافی دل هست جان من
جرعه ای از باده می خواهم
آتش جان سوز هجران را
سینه ای آماده می خواهم
12دی97
یادداشت...برچسب : نویسنده : 294892ms بازدید : 108